از مهم‌ترین و موثرترین گروه‌های اجتماعی، زنان‌خانه‌دار هستند. چرا که در بحث فرهنگ‌سازی، تربیت و آموزش کودکان، نوجوانان و جوانان همواره می‌کوشند. همچنین با توجه به شیوه‌های مصرف خانوار جزو گروه‌های موثر بر جنبه‌های اقتصادی کشور به‌شمار می‌روند. می‌توان ادعا کرد بخش عمده‌ای از شادکامی و رضایت یا ناکامی و رنجوری افراد خانواده، بسته به عملکرد مادرانی‌ست که خانه را مدیریت می‌کنند و فضای امن یا سردرگمی برای اهل خانه می‌سازند. بررسی‌ها به‌طور آماری نشان داده است؛ درصد کودکان خوشحال و با انگیزه در خانواده‌هایی که مادر، شغل خانه‌داری را انتخاب کرده است و نیازهای گوناگون کودک خود را به‌طور مستقیم پرستاری و رسیدگی می‌کند، بسیار بالا‌تر از کودکان مادران شاغلی‌ست که شاید از لحاظ اقتصادی خانواده را همراهی می‌کنند و باری از دوش مرد خانه برمی‌دارند، اما کودکانی شاکی و پر استرسی به جامعه راهی می‌نمایند. البته این آمار به صورت قطعی نیست و بی‌شک در موارد لزوم حضور زنان در اجتماع را نمی‌توان انکار کرد. از دیگر سهم‌های بسزای زنان خانه‌دار در اجتماع، حضور انکار ناشدنی آن‌ها در موضوعات زیست محیطی، همچون مدیریت پسماندهاست. زنان در آموزش درک درست و آگاهی از منابع محیط زیست به کودکان خویش، نقش محوری دارند. بازیافت زباله‌های خانگی و آموزش فرهنگ مواجه مناسب با این موضوع به کودکان، که می‌تواند از نجات یا نابودی نسل آینده و کره زمین خبر بیاورد، در دست‌های زنان قرار گرفته است. تنها ابتکاری مادرانه لازم است تا فرآیند بازیافت به سرگرمی و دغدغه‌ی شهروندی کودک تبدیل شود. بسترسازی فرهنگی برای تولید زباله‌ی کم‌تر که با سبک زندگی اسلامی و مقابله با اسراف همخوانی دارد، می‌تواند شیوه و منشی باشد که مادران به آیندگان منتقل می‌کنند و خود نیز آن را در روزمره‌ی خانواده جاری می‌سازند. تنوع نقش زنان در خانه را نمی‌توان نادیده گرفت. مدیریت خانه، مادری، همسری، پرستاری، معلمی، مددکاری، نقش پر رنگ مشاوری در کنار حفظ کیان و آبروی خانواده و ارزش‌ها از آن جمله است. با این همه هنوز زنان خانه‌دار در زمره‌ی شاغل‌های بی‌درآمد قرار دارند.

ارزش‌ نهادن به خانه‌داری زنان و ترویج مفهوم خانه‌داری به مفهومی عمیق در جامعه با اثرات روان‌شناختی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی همراه است. در گذشته زنان خانه‌دار را کدبانو می‌نامیدند و این لفظ خود حاوی پیامی ارزشی برای مادران بود. امروزه به علت مشکلات اقتصادی، بسیاری از زنان به ناچار با این انتخاب مواجه می‌شوند که بیرون از خانه به کاری مشغول شوند و این مشغله خود باردار بحران‌های ریز و درشتی در بستر خانواده است. عدم رسیدگی مناسب و پیگیر به تربیت فرزندان که نسل آینده را می‌سازند از اصلی‌ترین آسیب‌های طرد کردن شغل شریف خانه‌داری‌ست. بعضی دیگر از زنان در بحبوحه‌ی بحران‌های اقتصادی جاری، قید فرزندآوری را می‌زنند. چرا که سرپرستی و رسیدگی به کودک را منافی کار کردن در بیرون خانه می‌دانند. این انتخاب لاجرم با توجه به مسئله‌ی جمعیتی کشور و پیر شدن جامعه‌ی ایرانی، انتخابی هولناک است.

خانه‌داری شغلی دائمی و حساس شناسایی شده اما تا به حال در نظام حقوقی ایران عزیز، قوانین جامع برای زنان خانه‌دار وضع نشده است.

یکی از بسترهای تعالی و پیشرفت بشریت توسعه‌ی پایدار است. موضوع عدالت اجتماعی و برابری، ریشه‌های محکمی در فرآیند توسعه دارد. جامعه‌ای که توزیع درآمد در آن متعادل نباشد در اصل جامعه‌ی توسعه یافته نیست. البته توزیع عادلانه و متناسب تمامی حقوق اهمیت دارد، چرا که تناسب صرفاً برابری بین زن و مرد نیست. نظریه توانمندسازی زنان موضوعی‌ست که پرداخت به آن اصلی ناگسستنی از مبحث توسعه‌ی پایدار قلمداد می‌شود. حقیقت این است؛ زنان نامرئی توسعه‌ی کشورها را به مخاطره می‌اندازند. دیده شدن نقش زنان، تغییر باورهای غلط، تدوین ساختار حقوقی، در نظر داشتن نظریه رفاهی مساوات و فقر زدایی در فرآیند توسعه، آشکارا قد علم می‌کند و گام‌های ساختمندی در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، عدالت اجتماعی و بهبود استحقاق‌ها بر می‌دارد.

رسیدگی به این باب پایانی ندارد و هر چقدر از جایگاه و تاثیر زنان خانه‌دار بر جامعه و فرهنگ و اقتصاد کشور بگوییم باز اندک است و امکانات زمان، پاسخ‌گوی سهم و مشارکت صادقانه‌ی مادران مقیم خانه نیست و مصداق‌ها فراوان است. در این زمینه، توسعه‌ی پایدار بر آن است تا هر گونه اجحاف و ستم را کنار بزند و پرچم عدالت اجتماعی را بیافرازد. هدف پژوهش حاضر دغدغه‌ی آتیه‌ی زنان خانه‌دار، موضوع بیمه اجتماعی و بیمه عمر، تخصیص حقوق و مستمری خانه‌داری و موضوع بازنشستگی و از کار افتادگی در سایه‌ی توجه به منزلت زنان خانه‌دار از منظر انسانی‌ست. در این شیوه از نگارش با طرح موضوع، بسترهایی فراهم می‌شود تا روال کار به رسیدگی، انتخاب راهکار، اخذ قوانین و حل مسئله منتهی شود. گاهی لازم است به خودمان موضوعات بدیهی را یادآور شویم تا تکه‌هایی از پازل‌ روزمرگی‌هایمان که فراموش شده و مهجور مانده است به عرصه‌ی بازی‌ بی‌بدیل زندگی بازگردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *