توسعهی پایدار شهری با توجه به نیازهای نسل حاضر و بدون در نظر گرفتن محدودیتها برای آیندگان به ارتقای کیفیت زندگی در خصوص ظرفیت محیط زیست میپردازد.
در نگاهی دیگر که محیط زیست سازمان ملل به آن معتقد است؛ توسعهی پایدار را پیشرفت کیفیت زندگی انسان با توجه به حفظ ظرفیتهای سیستم تامینکنندهی حیات کره زمین تعریف میکند. این یعنی برآوردن نیازهای نسل کنونی، بدون اینکه صدمهای به منافع کرهی زمین وارد شود و تامین نیازهای نسل آینده به خطر بیفتد. از آنجایی که ابعاد مختلف؛ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، محیطی و … در توسعهی سریع شهری، زندگی بشریت را تحت تاثیر قرار داده است، طرح موضوع توسعهی پایدار میتواند شعار اصلی هزارهی سوم باشد. حرکت بر محور انسان- محیط در باب مفهوم توسعهی پایدار شهری، دقیق و کارا قلمداد میشود. پیشرفتهای اقتصادی-اجتماعی، حفظ و توسعهی محیط و پایداری و جامعیت این امکان را فراهم میسازد تا بهرهبرداری عادلانه مردم در توسعه صورت پذیرد. هر نوع تغییر و نوسان سیستم شهری میتواند سایر بخشها را تحت تاثیر قرار دهد. به همین علت از شهر با عنوان سیستم یاد میشود، این همبستگی تاثیرات دومینویی در محیط را در بردارد. تعادل اکولوژیکی، بقای اقتصادی و عدالت اجتماعی از مولفههای توسعهی پایدار است. این در صورتیست که پیشرفت زندگی انسان تا حدود قابل توجهای به چنین توسعهای مربوط است. حفظ تعادل میان نیازهای بشر و ارتقا شیوهی زیست و همچنین حس رفاه زیست و از زاویه دیگر حفاظت از منابع طبیعی اکوسیستمهای متعددی که انسان امروز و نسل آینده به آن وابسته است را توسعهی پایدار میشناسیم.
مفهوم توسعه، زمانی ارزشگذاری میشود که با معنای ثبات درهم آمیخته شود. این در صورتیست که از لحاظ لغوی این دو واژه پارادوکس دارند. رسیدن به دوام و ثبات در بحت توسعهی شهری به رابطهی انسان با محیط و انسان با انسان بستگی دارد. مشارکت مردم در این عرصه در اصل، مهمترین و موثرترین عنصر تغییرات و پایداری بهشمار میرود.
در دههی آخر قرن بیستم واژهی پایداری که در تفکرات زیست محیطی ریشه دارد، شکل گرفت. امروزه این واژه پدیدهای چند بعدیست که در برگیرندهی مسائل اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی، انسانی و مکانیست. استفاده بهینه از منابع موجود اکوسیستم و کاهش آلودگیها، ارتقا کیفیت زندگی انسان و… نتیجهی پایداری اکولوژیکیست. این بخش از اهمیت بالایی برخوردار است به همین خاطر، اصطلاح توسعهی پایدار در اواخر قرن بیستم طرح و در ارتباط با مسائل زیست محیطی بهکار گرفته شد.
میتوان گفت: توسعهی پایدار همان استفادهی بهینه از منابع است.
چند اصل حیاتی برای توسعهی پایدار
-پایدار ساختن مصرف منابع طبیعی تجدیدپذیر (آبهای زیر زمینی، گیاهان)
-تامین نیازهای انسانی و اجتماعی (معیشت، حق انتخاب، محیط سالم، خدمات و…)
-مصرف حداقلی منابع طبیعی تجدیدناپذیر (منابع کانی و سوختهای فسیلی)
-کنترل تولید ضایعات و آلودگیها در میزان ظرفیت جذب محلی و جهانی
زمانی که سکونت ایدهآل تامین نشود، در نتیجه طرح دیدگاه نوین در توسعهی شهری پیش کشیده میشود. البته تخریب محیط زیست شهری، عدم مشارکت مردم در امور شهرها و فقدان عدالت اجتماعی، میتواند راهکار نوینی را در فرآیند توسعهی شهری نمایان سازد. اینکه با آموزش، فرهنگسازی و آگاهی دادن به مردم، میتوان بسترهای فرهنگی مناسبی را برای دستیابی به توسعهی پایدار شهری فراهم کرد، اهمیت دارد. اما جنبههای کارآمدی هستند که بر اساس آنها میتوان توسعهی پایدار شهری را هماهنگسازی کرد.
-گسترش آداب و فرهنگ شهرنشینی
-کارآمدسازی سیاستها و برنامههای سیاستگذاری در حوزهی کلانشهرها
-بسترسازی عدالت اجتماعی و شهروندی
-بسترسازی مشارکت شهروندی و همبستگی اجتماعی
-رویکرد استراتژیک بر پدیداری توسعهی پایدار شهری
-بسترسازی تقویت بنیان نهادهای اجتماعی و بنیان خانوادگی
-گسترش حقوق شهروندی و بهینهسازی مناسبات مدنی
-مساعدت و سازماندهی ارگانهای دولتی و خصوصی
با توجه به اشارهی مواردی که پیشتر طرح شد، میتوان نتیجه گرفت؛ اصل اول در طراحی پایداری ساختار شهری، موضوع صرفهجویی در مصرف منابع است. با بهینهسازی مصرف منابع، میزان کاربرد ذخایر تجدیدناپذیر پایین خواهد آمد. موضوع دیگر آلودگیهای زیست محیطی و مهار آبهای سطحی و زیرزمینیست که قابل توجه است. طراحی بر اساس چرخهی حیات که نتایج و تبعات زیست محیطی را شامل میشود و کل چرخهی حیات منابع ساخت و ساز شهری را از مرحلهی تدارک تا بازگشت به طبیعت در بر میگیرد. البته نیاز به حفظ عناصر زنجیرهای نظامهای زیستی توسط انسان نیز بااهمیت است و در پی آن تداوم حیات و بقای بشر را شاهد خواهیم بود. نتیجهی رعایت تمامی این اصول، رفاه اجتماعی و شهروندیست.
دغدغهمندی و اندیشیدن به امثال این مباحث و رویکردها در صورتی که در مقابل شمایلی صرفاً آرمانگرایانه قد علم کند و شمایل واقعبینانه به خود بگیرد، میتواند آغازگر و عملیاتی باشد. اصل پایداری در برنامههای توسعه بهعنوان هدف کلی مطرح میشود. دست یافتن به جهانی مساعد، از رسیدن به شهری ساختمند و شهروندانی سازگار و مسئول آغاز خواهد شد. همانطور که ناپایداری در توسعهی جوامع بشری به متغییرهای جمعیت، سرانه و الگوی مصرف برمیگردد. عناصر دیگر تحلیل وضعیت پایداری نیز به سبک و ارائهی زیست بشر مدیون است. اصل مسئولیتپذیری، اصل عدالت اجتماعی، اصل عدالت درون نسلی و… پایداری را هدفی سیاسی همچون مردمسالاری بیان میکند. اگر توسعه پایدار شهری را به مثابه نیروی محرکه در نظر بگیریم، این فرایند در زمینهی اقتصاد، بازرگانی، تکنولوژی، منابع طبیعی، آموزش، بهداشت، صنعت، سیاست، امنیت، فرهنگ، اخلاق و… قابل طراحیست.
*در نهایت؛ تنها اگر برای مشارکت در تعیین سرنوشت اجتماعی و دسترسی به محیطی سالم بکوشیم تا به جنبهی انسانمحوری و توسعهی پایدار شهری برسیم، گامی ارزشمند و سرنوشتساز برای خانه و کاشانهی خویش برداشتهایم، برای شهری به فراخور معنا در چارچوب دوام و فرهنگ و کشوری پاینده و قدرتمند در جهانی امن که آیندگان را به زندگی شرافتمندانه دعوت میکند.